کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وشوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حمام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] hammām محلی برای شستوشوی بدن؛ گرمابه.
-
گرمابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گرماوه، گرمابان، گرماوان› garmābe جایی که برای شستوشوی بدن ساخته شده و دارای آب گرم باشد؛ حمام.
-
جامه شویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] jāmešuy(')i شغل و عمل جامهشو؛ شستوشوی لباس.
-
آب تنی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ābtani ۱. شستوشوی بدن در آب سرد.۲. غوطه خوردن در آب.
-
اریگاتور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: irrigateur] ‹ایریگاتور› (پزشکی) 'erigātor ظرف فلزی یا لعابی با لولۀ لاستیکی برای شستوشوی مجرای ادرار.
-
دست نماز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) dastnamāz شستوشوی دستورو به ترتیب مخصوص برای نماز خواندن؛ وضو.
-
پختکاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پختکاو› [قدیمی] poxtakāb آبی که در آن دارویی برای شستوشوی بدن بیمار را بجوشانند؛ اسپرم آب.
-
اگرمگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'agarmagar گیاهی با ساقههای کرکدار، برگهای دراز و سبز، گلهای خوشهای، ارتفاع ۲ متر و ریشهای غدهدار که برخی مردم در شستوشوی بدن به کار میبرند.
-
ظرف شویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] zarfšuy(')i ۱. شستوشوی ظرفها؛ شستن ظرف.۲. (اسم) ماشینی که ظرفهای آشپزخانه در آن شسته میشود.۳. (اسم) جای مخصوصی در آشپزخانه که در آن ظرف میشویند.
-
پادیاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: pātyāp] ‹پادیاو› [قدیمی] pādyāb ۱. شستوشو.۲. (اسم، اسم مصدر) وضو.۳. شستوشوی صورت و دستوپا.۴. (اسم) وضویی که زردشتیان میگیرند.۵. شستن و پاکیزه ساختن چیزی با خواندن دعاهای مخصوص.