کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vašm بخار: ◻︎ دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون / ز وشم دهانش جهان تیرهگون (فردوسی: مجمعالفرس: وشم).
-
وشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] vašm ۱. خال.۲. (اسم) خالی که با نیل و سوزن روی پوست بدن ایجاد میکنند؛ خالکوبی.
-
وشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] vošm = بلدرچین: ◻︎ در جنب علو همتت چرخ / مانندۀ وشم پیش چرغ است (ابوسلیک: شاعران بیدیوان: ۶).