کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسیط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وسیط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] vasit ۱. کسی که میان دو نفر میانجیگری میکند؛ میانجی.۲. کسی که بین دیگران مقامش بالاتر است.۳. وسطی؛ میانی.
-
واژههای همآوا
-
وصیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وصیّة، جمع: وَصایاء] vasiyyat ۱. پند؛ اندرز؛ سفارش.۲. (فقه، حقوق) دستوری که کسی پیش از مردن به وصی خود میدهد که بعد از مرگ او اجرا کند.
-
جستوجو در متن
-
وسایط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وسائط] vasāyet ۱. [جمعِ واسِطَة] = واسطه۲. [جمعِ وَسیطَة] = وسیط