کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسوسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وسوسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وسوسة] vasvase ۱. وسواس پیدا کردن؛ بد اندیشیدن؛ پیدا شدن اندیشۀ بد در دل انسان.۲. (تصوف) تحریکات شیطانی.
-
واژههای مشابه
-
وسوسه انگیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vasvase'angiz آنچه یا آنکه سبب وسوسه و اندیشۀ بد شود و آدمی را به کار بد برانگیزد؛ وسوسهانداز.
-
وسوسه گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vasvasegar وسوسهکننده.
-
وسوسه مند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] vasvasemand دارای وسوسه.
-
جستوجو در متن
-
شیداهرمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šid[']ahreman وسوسۀ شیطان؛ خیالات شیطانی.
-
موسوس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] movasves ۱. وسواسدار؛ وسواسی.۲. (اسم، صفت) وسوسهکننده.
-
رجس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] rejs ۱. پلیدی.۲. (اسم) گناه.۳. (اسم) کار بد و زشت.۴. (اسم) وسوسۀ شیطان.
-
هش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ هوش] [قدیمی] hoš = هوش۱〈 هش داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی] هوشیار بودن: ◻︎ هش دار که گر وسوسۀ نفس کنی گوش / آدمصفت از روضۀ رضوان بهدر آیی (حافظ: ۱/۴۸۵).
-
فتنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فتنَة، جمع: فِتَن] fetne ۱. فساد؛ تباهی.۲. شورش.۳. آشوب؛ شلوغی.۴. (صفت) [قدیمی، مجاز] مفتون؛ عاشق: ◻︎ فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر / قامت است آن یا قیامت، عنبر است آن یا عبیر (سعدی۲: ۴۵۷).۵. (صفت) فتنهجو؛ آشوبگر: ◻︎ چشمان ...