کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسواس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وسواس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: وَساوِس] vasvās ۱. (روانشناسی) تردیدی آزاردهنده در مورد بعضی امور، بهویژه پاکیزگی.۲. (اسم مصدر) [مجاز] دقّت بسیار در جزئیات.۳. دودلی؛ تردید.۴. [قدیمی] اندیشۀ بد.
-
جستوجو در متن
-
وساوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ وسواس] [قدیمی] vasāves = وسواس
-
موسوس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] movasves ۱. وسواسدار؛ وسواسی.۲. (اسم، صفت) وسوسهکننده.
-
وسوسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: وسوسة] vasvase ۱. وسواس پیدا کردن؛ بد اندیشیدن؛ پیدا شدن اندیشۀ بد در دل انسان.۲. (تصوف) تحریکات شیطانی.
-
کدین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کدینه، کدنگ، کدنگه› [قدیمی] ka(o)din چوبی که گازران با آن جامه را میکوبند؛ کوبین؛ شنگینه: ◻︎ دل مؤمنان را ز وسواس امانی / سر ناصبی را به حجت کدینی (ناصرخسرو: ۱۷).
-
ترناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [قدیمی] tarnās صدایی که هنگام انداختن تیر از چلۀ کمان برآید؛ ترنگ: ◻︎ دل سرکشان پر ز وسواس بود / همه دشت پر بانگ ترناس بود (فردوسی: لغتنامه: ترناس).
-
خاطرپریش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] xāterpariš ۱. آنچه سبب پریشانی خاطر شود؛ ملولکنندۀ فکر: ◻︎ به آخر ز وسواس خاطرپریش / پسند آمدش در نظر کار خویش (سعدی۱: ۸۳).۲. (صفت) آشفته؛ شوریده؛ پریشانخاطر.
-
جنون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jonun ۱. دیوانگی.۲. [مجاز] شیفتگی؛ شیدایی.〈 جنون ادواری: (پزشکی) حالت دیوانگی که گاهگاه در انسان بروز میکند.〈 جنون اطباقی: (پزشکی) حالت دیوانگی همیشگی.〈 جنون اعداد: (پزشکی) نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعدا...