کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بهره وری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) bahrevari بهرهور بودن؛ بهرهداری.
-
پیشه وری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) piševari پیشهور بودن.
-
دری وری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه] darivari پرتوپلا؛ حرف یاوه و بیربط و بیمعنی؛ سخن بیهوده و بیسروته.
-
جستوجو در متن
-
پیشه گانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] pišegāni پیشهگری؛ پیشهوری.
-
شروور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] šer[r]over حرفهای یاوه و بیمعنی؛ دریوری؛ چرندوپرند.
-
آهن کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: āsīnkār] 'āhankār پیشهوری که آلات و ادوات آهنی میسازد؛ آهنگر؛ آهنکوب.
-
آهنگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: āsīnkar] 'āhangar کسی که پیشهاش ساختن آلات و ادوات آهنی است؛ پیشهوری که آهن را در کوره سرخ میکند و از آن آلات و ادوات آهنی میسازد؛ نهامی؛ نهامین.
-
اشراف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'ešrāf ۱. بالای بلندی ایستادن و از بالا به زیر نگریستن؛ مسلط شدن بر چیزی از بالا.۲. دیدهور شدن؛ واقف شدن بر امری؛ دیدهوری.۳. (اسم) [قدیمی] رتبه یا منصبی بوده از دورۀ غزنویان تا عهد مغول.۴. (تصوف) اطلاع بر سِر یا ضمیر کسی؛ فکر ...
-
ناغوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nāquš غوطهوری در آب؛ سر فروبردن در آب؛ غوطه.〈 ناغوش خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] سر در آب فروبردن؛ غوطه خوردن: ◻︎ گرد گرداب مگرد ای که ندانی تو شنا / که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۹۱).