کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اغره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] 'oqre ورمی که در گردن انسان پیدا شود؛ گواتْر.
-
بکشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (طب قدیم) bakše زخم یا ورمی که در شکم یا گردن پیدا شود.
-
نفاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nofāx آماس و ورمی که از بیماری در بدن پیدا شود.
-
کژدمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] každome زخم و ورمی دردناک در ناحیۀ بیخ ناخن؛ عقربک.
-
میخچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) mixče ۱. [مصغرِ میخ] میخ کوچک.۲. (پزشکی) ورمی سفت و سخت شبیه تاول که از تکثیر سلولهای طبقة شاخی پوست در روی دست یا پا پیدا میشود.
-
باد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vāt] bād ۱. (هواشناسی) هوای متحرک؛ حرکت شدید یا ضعیف هوا که در اثر اختلاف درجۀ حرارت و به هم خوردن تساوی وزن مخصوص در نقاط مختلف کرۀ زمین به وجود میآید.۲. ‹واد› ورم، آماس، و برآمدگی در بدن یا چیز دیگر.۳. [مجاز] غرور؛ نخوت؛ خودبینی.&la...