کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورثه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ورثه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ورثَة، جمعِ وارث] varase = وارث
-
جستوجو در متن
-
میراث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مواریث] (حقوق) mirās مالی که از مرده برای ورثه باقی میماند.
-
تلجئه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تلجئَة] [قدیمی] talje'e ۱. کسی را بهاکراه و ستم به کاری واداشتن.۲. چیزی را بهدروغ فروختن.۳. به بعضی از ورثه مالی تعلق دادن و بعضی دیگر را محروم کردن.
-
توریث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَوریث] [قدیمی] to[w]ris ۱. ارث دادن؛ ارث رسانیدن؛ میراث گذاشتن.۲. وارث گردانیدن؛ کسی را شریک ورثه ساختن.
-
تناسخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanāsox ۱. خارج شدن روح از یک کالبد و داخل شدن آن به کالبد دیگر؛ انتقال نفس ناطقه از بدنی به بدن دیگر.۲. [قدیمی] یکدیگر را نسخ کردن؛ باطل کردن؛ زایل کردن.〈 تناسخ ازمنه: [قدیمی] پیدرپی گذشتن و سپری شدن ازمنه و قرون ک...