کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ورس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹برس› [قدیمی] vars مهار شتر، بهصورت چوبی که در بینی شتر میکنند: ◻︎ ایا کرده در بینیات حرص ورس / ز ایزد نیایدْت یک ذره ترس (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۵).
-
ورس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) vars = اسپرک
-
ورس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) vares گیاهی بومی یمن، تخم آن شبیه کنجد و بعد از رسیدن شکافته میشود و تارهایی شبیه تار زعفران از آن بیرون میآید که در رنگرزی به کار میرود.
-
ورس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹وریس› [قدیمی] vors ریسمانی که از موی یا از الیاف گیاه بافته میشود.