کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وحشت زده و عصبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وحشت آمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] vahšat[']āmiz نامطبوع؛ ترسآور.
-
جستوجو در متن
-
مارگزیده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) mārgazide ۱. کسی که مار او را نیش زده باشد.۲. [مجاز] آنکه از چیزی صدمهای سخت دیده باشد و از موارد مشابه آن وحشت داشته باشد.
-
کافئین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: caféine] kāfe'in الکلوئیدی که در برگ چای و دانۀ قهوه وجود دارد و محرک سیستم عصبی مرکزی است.
-
نورولوژی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: neurologie] (پزشکی) noroloži بخشی از طب که دربارۀ ساختمان و اعمال دستگاه عصبی و بیماریهای اعصاب بحث میکند؛ عصبشناسی.
-
نوراستنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: neorasthénie] (پزشکی) norāsteni نوعی بیماری عصبی که با خستگی زیاد، احساس درماندگی و کم شدن تحرک همراه است؛ ضعف اعصاب.
-
صرع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (پزشکی) sar' نوعی بیماری عصبی که با تشنج، احساس درد، خفگی، سستی در اعضای بدن، و حرکات غیرارادی بروز میکند.
-
سیفلیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: syphilis] (پزشکی) siflis بیماری واگیردار، موروثی، و مقاربتی که بهوسیلۀ زخمهای روی آلت تناسلی مشخص میشود و دردهای مفصلی، اختلالهای عصبی و ریوی، فلج، کری، و کوری از عوارض آن میباشد؛ سیفیلیس؛ کوفت.
-
کلسترول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cholesterol] (زیستشناسی) kole(o)st[e,o]rol مادهای از جنس چربی که بیشتر در بافتهای عصبی وجود دارد و افزایش آن در خون باعث سخت شدن جدار شریانها و ناراحتیهای قلبی میشود.
-
محنت زده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mehnatzade آزرده و غمگین؛ گرفتار رنج و مشقت.
-
الکلیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: alcoolisme] 'alkolism ۱. مصرف پیوسته خمر؛ اعتیاد به الکل.۲. (اسم) (پزشکی) اختلال در دستگاههای عصبی و گوارشی در اثر معتاد شدن به نوشابههای الکلی؛ مسمومیت الکلی.
-
آفتاب زده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āftābzade آنکه از گرما و تابش آفتاب دچار بیماری آفتابزدگی شده باشد.
-
گل غنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] golqo(a)nde گلولۀ پنبه؛ پنبۀ زده و گلولهشده.
-
مصیبت زده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] mosibatzade ماتمزده؛ در رنج و بلاافتاده؛ بدبخت؛ بیچاره.
-
جاوشیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گاوشیر، جواشیر، کوشیر› (زیستشناسی) jāvšir ۱. گیاهی با ساقۀ بلند و پرزدار، برگهای شبیه برگ انجیر، و گلهای زرد خوشبو.۲. صمغی بدبو که از ریشه و ساقۀ این گیاه گرفته میشود و برای استرس، استسقا، عسرالبول، و بیماریهای عصبی نافع است.