کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وحشتافکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وحشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: وحشة] vahšat ۱. ترس بسیار.۲. اندوه و ترس؛ دلتنگی از تنهایی.۳. [قدیمی] تنهایی؛ خلوت.۴. [قدیمی] رمندگی؛ دوری.
-
افکن
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ افکندن) 'afkan ۱. = افکندن۲. افکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پرتوافکن، سنگافکن، شیرافکن، مردافکن.
-
وحشت آمیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] vahšat[']āmiz نامطبوع؛ ترسآور.
-
وحشت آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vahšat[']āvar ویژگی آنچه سبب ترس و نفرت شود.
-
وحشت زده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vahšatzade وحشتیافته؛ ترسیده.
-
بمب افکن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی. فارسی] (نظامی) bomb[']afkan نوعی هواپیمای جنگی که بمبها را روی هدفهای نظامی میاندازد.
-
پی افکن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pey[']afkan بنیانگذار؛ بنیادنهنده؛ پیافکننده.
-
پیل افکن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pil[']afkan آنچه یا آنکه قدرت به زمین زدن پیل را داشته باشد؛ نیرومند؛ پیلافکننده: ◻︎ چه صعبرودی، دریانهاد و طوفانسیل / چه منکرآبی، پیلافکن و سواراوبار (فرخی: ۶۳).
-
سایه افکن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) sāye'afkan آنکه یا آنچه بر کسی یا بر چیزی سایه بیفکند؛ سایهافکننده؛ سایهاندازنده؛ سایهانداز؛ سایهگستر.