کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وجب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹وژه› vajab فاصلۀ میان انگشت بزرگ و انگشت کوچک دست در حالی که تمام انگشتها باز باشد؛ شبر.
-
جستوجو در متن
-
پنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] panak = وجب
-
وژه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] važe = وجب
-
شبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَشبار] [قدیمی] šebr وجب؛ از سرانگشت ابهام تا انگشت کوچک.
-
بدست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گدست› [قدیمی] ba(e)dast فاصله بین سر انگشت کوچک تا سر انگشت بزرگ درحالیکه انگشتها از هم باز باشد؛ وجب؛ اندازۀ دست.
-
کر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کرّ] (فقه) kor[r] پیمانهای برای آب که هریک از طول و عرض و عمق آن باید سه وجبونیم باشد؛ ظرفی با گنجایشی در حدود ۳۵۰ لیتر.