کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وثاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وثاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] vosāq ۱. اتاق؛ خانه: ◻︎ دوش سرمست آمدم به وثاق / با حریفی همه وفا و وفاق (انوری: ۲۶۹).۲. خیمه؛ سراپرده.۳. مسکن؛ منزل.
-
واژههای مشابه
-
هم وثاق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. ترکی] [قدیمی] hamvosāq ۱. هماتاق؛ همخانه.۲. [مجاز] رفیق یکدل و یکجهت.
-
جستوجو در متن
-
پرندوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرندوشین، پرندوشینه، پریدوش، پردوش، پرندیش، پرند، پرندوار› [قدیمی] paranduš ۱. شب گذشته.۲. پریشب: ◻︎ صبحدم بود که میشد به وثاق / چون پرندوش نه بیهُش نه بهوش (انوری: ۸۶۴)، ◻︎ گویدت همی گرچه دراز است تو را عمر / بگذشته شمر یکسره چون دوش و پرندو...