کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژگون شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برگشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [مقابلِ رفتن] bargaštan ۱. برگردیدن؛ واپس آمدن؛ بازآمدن.۲. واژگون شدن؛ سرنگون شدن.
-
چپه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] čap[p]e ۱. واژگون.۲. کسی که بیشتر با دست چپ کار میکند؛ چپدست.〈 چپه شدن: (مصدر متعدی) [عامیانه] = 〈 چپه کردن〈 چپه کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه]۱. واژگون شدن؛ وارون شدن.۲. [مجاز] خوابیدن.
-
چپ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čap ۱. [مقابلِ راست] آنچه در طرف چپ باشد؛ طرف دست چپ.۲. ناراست.۳. واژگون؛ چپه.۴. لوچ؛ احول.۵. کسی که بیشتر با دست چپ کار میکند.〈 چپ افتادن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] با کسی بد شدن و کینۀ او را به دل گرفتن؛ دشمن شدن.〈 چپ بودن: (مصد...
-
سرازیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sarāzir ۱. دارای سراشیبی.۲. = سرنگون۳. (قید) [مقابلِ سربالا] روبهپایین.〈 سرازیر شدن: (مصدر لازم)۱. در سراشیبی رفتن.۲. رو به پایین رفتن.۳. سرنگون شدن.〈 سرازیر کردن: (مصدر متعدی)۱. جاری کردن.۲. سرنگون کردن؛ واژگون ساختن.