کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واقع شونده در شب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
واقع بین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] vāqe'bin آن که حقیقت امر را مینگرد.
-
جستوجو در متن
-
سمر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اسمار] [قدیمی] samar ۱. قصه و افسانه که در شب بگویند؛ افسانۀ شب.۲. (اسم مصدر) افسانهگویی در شب.۳. دهر؛ روزگار.۴. شب و سیاهی شب؛ تاریکی شب.
-
شب خوش
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) šabxoš عبارتی که در شب خصوصاً هنگام خداحافظی در شب میگویند؛ شب بهخیر.
-
شب تاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹شبتازی› [قدیمی] šabtāz تاختوتاز در شب؛ تاخت ناگهانی در شب بر دشمن؛ شبیخون.
-
شب چراغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šabčerāq ۱. گوهر درخشان؛ گوهری که در شب مانند چراغ میدرخشد.۲. چراغانی در شب.
-
شب روی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šabra(o)vi ۱. راه رفتن در شب؛ شبگردی.۲. [قدیمی، مجاز] راهزنی یا عیاری در شب.
-
شب زنده داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] šabzendedāri بیدار بودن در شب؛ شب را به بیداری گذراندن.
-
شب نشینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šabnešini با هم نشستن در شب؛ مهمانی در شب که جمعی باهم بنشینند و شب را به صحبت و تفریح بگذرانند.
-
شبگردی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šabgardi ۱. گردش در شب؛ شبروی.۲. [مجاز] پاسبانی در شب.
-
شباشب
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] šabāšab هنگام شب؛ در وقت شب؛ شبانه.
-
شب خیزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šabxizi برخاستن در شب برای عبادت.
-
شب کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) šabkār ویژگی که در شب کار میکند.
-
شب کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šabkāri کار کردن در شب.
-
اسرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اسراء] 'esrā ۱. هفدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱۱ آیه؛ بنیاسرائیل؛ سبحان.۲. [قدیمی] سیر دادن در شب؛ در شب راه رفتن؛ در شب سیر کردن.