کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واردة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وارده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: واردَة] vārede ۱. واردشده: جراحت وارده بر او شدید بود.۲. نقلشده.〈 واردهٴ قلبی: (تصوف) [قدیمی] = وارد
-
جستوجو در متن
-
دینامیک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: dinamique] dināmik ۱. دارای حرکت و پویایی؛ پویا.۲. (اسم) شاخهای از علم مکانیک که به بررسی چگونگی حرکت اجسام بر اثر نیروی وارده به آنها میپردازد.