کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واردات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واردات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ وارِدَة، مقابلِ صادرات] vāredāt ۱. آنچه از خارج به کشور وارد میشود.۲. (تصوف) [قدیمی] = وارد: ◻︎ گشاید دری بر دل از واردات / فشاند سر دست بر کاینات (سعدی۱: ۱۱۲).
-
جستوجو در متن
-
صادرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] sāderāt ۱. [مقابلِ واردات] (اقتصاد) کالاهایی که از کشوری به کشور دیگر فرستاده میشود.۲. [جمعِ صادَرة] [قدیمی] = صادر
-
ابن الوقت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ebnolvaqt ۱. کسی که به مقتضای وقت و زمان کار میکند و وقت را غنیمت میشمارد؛ فرصتطلب.۲. (تصوف) ویژگی صوفیای که به زمان حال و گذشته توجه نمیکند و تنها به واردات غیبی توجه دارد و به ذکر حق میپردازد: ◻︎ صوفی ابنالوقت باشد ای رفیق ...