کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هِلالى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ماهک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) māhleqā قسمت سفیدرنگ و هلالی انتهای ناخن.
-
مهلل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mohallal خمیده؛ منحنی مانند هلال؛ هلالیشکل.
-
برسم دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) barsamdān وسیلهای به شکل دو پایۀ فلزی با دوشاخۀ هلالیشکل که برسم را روی آن قرار میدهند.
-
لنت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: lint] lent ۱. نواری که در اتومبیل در کاسۀ لنت در محل ترمز چرخها در دو قسمت هلالیشکل قرار دارد و با فشار دادن پدال ترمز به جدار کاسۀ لنت میچسبد و اتومبیل میایستد.۲. پارچهای که برای محافظت از بار روی ماشین میکشند.