کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هُونِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هَون] [قدیمی] ho[w]n ۱. خواری.۲. رسوایی.
-
هون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ho[w]n زمین یا کشتزار شیارکرده و کلوخزار.
-
هون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [قدیمی] hun کلمۀ تٲکید هان: ◻︎ آواز آمد که رو در آتش / تا یافت شوی به گلسِتان هون (مولوی۲: ۷۴۰).
-
واژههای همآوا
-
هون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هَون] [قدیمی] ho[w]n ۱. خواری.۲. رسوایی.
-
هون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ho[w]n زمین یا کشتزار شیارکرده و کلوخزار.
-
هون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [قدیمی] hun کلمۀ تٲکید هان: ◻︎ آواز آمد که رو در آتش / تا یافت شوی به گلسِتان هون (مولوی۲: ۷۴۰).