کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هورمون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هورمون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hormone] ‹اورمون› (زیستشناسی) hormon مادهای شیمیایی که از غدد درونریز بدن به درون خون ترشح میشودو عملکرد بخشهای مختلف را تنظیم میکند.
-
جستوجو در متن
-
آکرومگالی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: acromégalie] (پزشکی) 'ākromegāli نمو غیرعادی و نامتناسب استخوان در بعضی از اعضای بدن که به سبب ترشح بیش از حد یکی از هورمونهای غدۀ هیپوفیز صورت میگیرد.
-
کورتیزن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cortisone] (زیستشناسی) kortizon از هورمونهایی که بهوسیلۀ بخش قشری غدد فوق کلیوی به داخل خون ترشح میشود و مهمترین کار آن افزایش غلظت خون است.
-
پاراتیروئید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: parathyroïde] (زیستشناسی) pārātiro'id غدد درونریزی بهصورت دانههای کوچک به رنگ زرد مایل به سرخ که در سطح خلفی غدل تیروئید قرار دارد و هورمون خاصی ترشح میکند.
-
پانکراس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pancréas] (زیستشناسی) pānk[e]rās غدۀ بزرگ، خوشهای و سرخرنگ نزدیک معده که آنزیمهای گوارشی را به قسمت ابتدایی رودۀ کوچک و هورمون انسولین را در خون میریزد؛ لوزالمعده.
-
هیپوفیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hypophyse] (زیستشناسی) hipofiz غدۀ درونریز کوچکی در قاعدۀ مغز که هورمونهای گوناگونی را برای تنظیم و کنترل سایر غدد درونریز بدن چون تیروئید، فوق کلیه، و غدد تناسلی ترشح میکند.
-
پلاسما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: plasma] (زیستشناسی) pelāsmā مایع شفاف خون و لنف که شامل ۹۰ درصد آب و ۶ تا ۸ درصد پروتئین، املاح معدنی، عوامل انعقادی، آنتیکورها، و هورمونها است و گلبولهای قرمز و سفید در آن شناور هستند.
-
بیضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بَیضَة] beyze ۱. (زیستشناسی) هریک از دو غدۀ ترشحکنندۀ هورمونهای جنسی مهرهداران که در یک کیسه قرار دارند و اسپرماتوزوئید میسازند؛ خایه.۲. (زیستشناسی) تخم؛ تخممرغ.۳. [مجاز] میانۀ هرچیز؛ مرکز: بیضهٴ اسلام.〈 بیضه نهادن (برآوردن):...