کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هودج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هودج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: هوادِج] [قدیمی] ho[w]daj کجاوه؛ پالکی روپوشدار.
-
جستوجو در متن
-
هوادج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ هودج] [قدیمی] havādej = هودج
-
عماری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: عماریَّة] [قدیمی] 'amāri کجاوه؛ هودج.
-
محفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مِحفَّة] [قدیمی] ma(e)haffe تختی شبیه هودج برای حمل کردن مریض یا مسافر؛ تخت روان؛ محافه.
-
سجلاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] sejellāt ۱. (زیستشناسی) [قدیمی] = یاسمین۲. نوعی پوشش هودج.۳. جامۀ کتانی نقشونگاردار.
-
محمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mahmel ۱. [جمع: محامل] آنچه در آن کسی یا چیزی را حمل کنند؛ هودج؛ پالکی؛ کجاوه.۲. آنچه محل اعتماد واقع شود؛ محل اعتماد.۳. علت؛ سبب؛ انگیزه.〈 محمل بربستن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 محمل بستن〈 محمل بستن: (مصدر لازم) [قد...
-
صندوق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صُندوق، معرب، مٲخوذ از فارسی] sandu(o)q ۱. جعبۀ بزرگ چوبی یا فلزی.۲. [مجاز] محل دریافت و پرداخت پول در جاهایی مانند فروشگاه و بانک.۳. [مجاز] خزانه.۴. [قدیمی] ضریحی که از چوب بر روی گور بزرگان ساخته میشود.۵. [قدیمی، مجاز] تابوت.〈 صن...