کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هنرپیشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هنرپیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) honarpiše ۱. هنرمند.۲. کسی که در یکی از فنون هنری، مانند نقاشی، موسیقی، یا تئاتر استاد باشد.۳. کسی که در سینما، تئاتر، یا آثار تلویزیونی بازی میکند؛ آرتیست.
-
جستوجو در متن
-
هنرپیشگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) honarpišegi شغل و عمل هنرپیشه.
-
میمیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: mimique] (هنر) mimik حرکات و حالات چهرۀ هنرپیشه در هنگام بازی.
-
کمدین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: comédien] komediyan هنرپیشهای که در نمایشنامه و فیلمهای طنزآمیز با اعمال، رفتار، و گفتار خود باعث خنده میشود.
-
مونولوگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: monologue] (هنر) monolog در تئاتر، قسمتی از نمایش که یک هنرپیشه بهتنهایی در صحنه ظاهر شود و با خود حرف بزند.
-
گریم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: grime] (تئاتر، سینما) gerim آرایش سروصورت و تغییر ترکیب ظاهری هنرپیشه که بهمنظور آمادهسازی آنها برای ایفای نقش انجام میگیرد.۲. چهره و ظاهر تغییر دادهشدۀ بازیگر.
-
آرتیست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: artiste] 'ārtist ۱. کسی که در تئاتر یا سینما بازی کند؛ هنرپیشه؛ بازیگر.۲. کسی که در یکی از هنرها، مانند نقاشی، موسیقی، و تئاتر مهارت داشته باشد.۳. (صفت) [عامیانه، مجاز] حیلهگر.
-
پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pēšak] piše ۱. هر کاری که کسی برای امرار معاش در پیش بگیرد؛ شغل؛ حرفه؛ کار؛ هنر: زراعتپیشه.۲. عادت و خوی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آزپیشه، بدپیشه، بیدادپیشه، جفاپیشه، خردپیشه، ستمپیشه، عاشقپیشه، عیارپیشه، کرمپیشه، گداپیشه، هنرپیشه.&l...