کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هندی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به هند) hendi ۱. از مردم هند؛ هندوستانی.۲. تهیهشده در هند: تیغ هندی، فیلم هندی.۳. مربوط به هند: زبان هندی.۴. (ادبی) ویژگی سبْک شعری شاعران فارسیزبان از نیمۀ دوم قرن دهم تا اواخر قرن دوازدهم که از ممیزات آن تخیلات دقیق و مضمونپردا...
-
واژههای مشابه
-
بادام هندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bādāmhendi درختی با برگهای بیضیشکل و گلهای سفید که مصرف دارویی دارد.
-
جستوجو در متن
-
صبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] sobbār تمر هندی؛ انجیر هندی که نوعی کاکتوس است.
-
مهند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mohannad شمشیر هندی.
-
رته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] rate فندق هندی.
-
انبله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] (زیستشناسی) [قدیمی] 'ambale تمر؛ تمر هندی.
-
انجوج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'anjuj = عود 〈 عود هندی
-
جنتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از هندی] (موسیقی) jantar از آلات موسیقی هندی.
-
وقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] vaql درخت مقل؛ نوعی درخت خرمای هندی.
-
برهمایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به برهما، یکی از سه خدای بزرگ هندوان) [سنسکریت. فارسی] be(a)rahmāy(')i ۱. مبتنی بر پرستش برهما: مذهب برهمایی.۲. پرستشکنندۀ برهما: بسیاری از هندیها برهمایی هستند.
-
گاویال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: gavial] (زیستشناسی) gāv[i]yāl تمساحی به طول شش متر که پوزهای دراز شبیه منقار و دندانهای تیز دارد و ماهیها را شکار میکند؛ تمساح هندی.
-
جوکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] ‹جوگی› juki برخی از پیروان مذهب هندو که توانایی انجام کارهای خارقالعاده را دارند؛ درویش و مرتاض هندی؛ یوگی.
-
پشتو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پختو› po(a)štu زبان بومی مردم افغانستان که شعبهای از زبان فارسی و مخلوط از لغات فارسی و عربی و هندی است و با الفبای فارسی نوشته میشود.