کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هم غذا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هم چله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hamčelle دو یا چند تن که با هم چله بگیرند: ◻︎ چون نداری دانهای را حوصله / چون تو با سیمرغ باشی همچله؟ (عطار: ۲۸۰).
-
هم چندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] hamčandi معادله؛ برابری.
-
هم خاندان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hamxān[a,e]dān همخانواده؛ همدوده.
-
هم خانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hamxāne کسی که با دیگری در یک خانه زندگانی کند؛ همآشیانه.
-
هم خداوند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹همخوند› [قدیمی] hamxodāvand کسی که با دیگری در خدمت یکنفر باشد؛ خواجهتاش.
-
هم خواب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹همخوابه› [قدیمی] hamxāb زنی که با شوهر خود در یک بستر میخوابد؛ همبستر.
-
هم داستان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: hamdatastān] [مجاز] hamdāstān ۱. همصحبت؛ همسخن.۲. همراز.۳. همراه؛ موافق؛ همرٲی.
-
هم دودمان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹همدوره› [قدیمی] hamdud[a,e]mān همخاندان؛ همخانواده.
-
هم دوره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] hamdo[w]re همزمان؛ همعصر؛ همروزگار؛ معاصر.
-
هم دوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) hamduš ۱. همقدم.۲. همسر؛ برابر.
-
هم دین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hamdin دو یا چند تن که دارای یک کیش و آیین باشند؛ همکیش.
-
هم رای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] ‹همرای› hamra'y دو یا چند تن که دارای یک رٲی و عقیده باشند. همداستان؛ یکدل.
-
هم ردیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamradif کسی که با دیگری در یک مقام و پایه قرار دارد.
-
هم رس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] hamras هماهنگ؛ یکجهت؛ متقارب.
-
هم رکاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] hamrekāb ۱. دو یا چند سوار که در کنار هم حرکت کنند.۲. [مجاز] قرین؛ همنشین.