کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
همگی
فرهنگ فارسی عمید
(قید) hamegi ۱. همه.۲. بهتمامی؛ جملگی؛ کلی.۳. تمامِ یک چیز؛ کل.
-
جستوجو در متن
-
جمیع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] jami' ۱. همه؛ همگی.۲. (ضمیر) [قدیمی] همه؛ همگی.
-
گشت
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] gešt همه؛ همگی.
-
طرا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] [قدیمی] torran بهکل؛ همگی.
-
کافه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: کافَّة، مؤنثِ کاف] [قدیمی] kāffe جمیع؛ همه؛ همگی.
-
کلا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] kollan همگی؛ تماماً.
-
مجموعا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] majmu'an جملگی؛ همگی.
-
قاطبه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: قاطبَة] qātebe همه؛ همگی؛ تمام؛ جمیع.
-
بالکل
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: بالکلّ] belkol[l] تماماً؛ کلاً؛ همگی.
-
یک بارگی
فرهنگ فارسی عمید
(قید) yekbāregi ۱. ناگهانی.۲.همگی.
-
یکجا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مجاز] yekjā ۱. همگی؛ تمامی.۲. همهباهم.
-
یکسر
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹یکسره، یکسراسر› [مجاز] yeksar ۱. یکباره؛ یکبارگی.۲. همه؛ همگی؛ سراسر.
-
یک قلم
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [فارسی. عربی] [مجاز] yekqalam کلاً؛ جملگی؛ همگی.
-
جملگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، ضمیر) [عربی. فارسی] jomlegi ۱. همه؛ همگی.۲. (قید) تماماً.