کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همانند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
همانند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹هممانند› hamānand مانند هم؛ مثل یکدیگر؛ شبیه؛ نظیر.
-
جستوجو در متن
-
متشاکل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَشاکل] [قدیمی] mota(e)šākel همانند.
-
متماثل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَماثل] [قدیمی] motamāsel چیزی که مانند چیز دیگر باشد؛ مانند هم؛ همانند.
-
مماثل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] momāsel همانند؛ مانند هم؛ مثل هم؛ برابر.
-
هم مانند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hammānand = همانند
-
مشابه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mošābeh چیزی که شبیه چیز دیگر باشد؛ مانند؛ همانند.
-
ممثل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] momassal همانند؛ هماندازه.
-
همچو
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) ‹همچون› hamčo مانند؛ مثل؛ مشابه؛ همانند.
-
تساوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tasāvi ۱. با هم برابر شدن؛ همانند شدن.۲. برابری.
-
تطابق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tatāboq با هم برابر شدن؛ با یکدیگر مطابق بودن؛ متفق و همانند گشتن.
-
شبیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] šabih ۱. مانند؛ همانند.۲. تعزیه.
-
عاشق وش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'āšeqvaš عاشقمانند؛ مانند عاشق؛ همانند عاشق.
-
صبح فش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹صبحوش› [قدیمی] sobhfaš مانند صبح؛ همانند صبح.
-
همگون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹همگونه› hamgun ۱. همرنگ.۲. همانند؛ شبیه.