کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هله
فرهنگ فارسی عمید
(شبهجمله) [قدیمی] ‹هلا› hale ای؛ الا.
-
هله
فرهنگ فارسی عمید
(فعل) [قدیمی] hele کلمۀ امر از هلیدن؛ بگذار؛ دست بردار.
-
واژههای مشابه
-
هله هوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هلهوهوله› [عامیانه] halehule انواع آجیل و خوراکیهای مختلف که در فاصلههای زمانی کوتاه بخورند و سبب اختلال معده بشود.
-
واژههای همآوا
-
حله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حلَّة] [قدیمی] helle ۱. کوی؛ محله.۲. مجلس.۳. محل اجتماع مردم.۴. گروهی از مردم که در جایی فرود آیند.
-
حله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حلَّة] holle ۱. جامه.۲. لباس نو.۳. جامۀ بلند که بدن را بپوشاند.۴. [قدیمی] سلاح.