کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هضم شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گواردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم، مصدر متعدی) [پهلوی: gukārītan] ‹گواریدن› govārdan خوب هضم شدن؛ هضم شدن غذا در معده.
-
تداخل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tadāxol ۱. درهم داخل شدن؛ در یکدیگر داخل شدن.۲. (پزشکی) [قدیمی] خوردن غذا بر روی غذای هضمنشده.
-
امتلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: امتلاء] 'emtelā ۱. پر شدن؛ آکنده شدن؛ پُری.۲. پری و آکندگی معده به واسطۀ هضم نشدن غذا.
-
پوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پود، پده› [قدیمی] pude ۱. کهنه و پوسیده.۲. چوب پوسیده.〈 پوده کردن: [قدیمی] تخمه کردن؛ فاسد شدن غذا در معده که سبب سوء هضم میشود.