کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: hištan] ‹هشیدن› [قدیمی] he(a)štan رها کردن؛ فروگذاشتن؛ گذاشتن؛ هلیدن.
-
جستوجو در متن
-
هشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] hešidan = هشتن
-
هلیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] helidan هشتن؛ گذاشتن؛ اجازه دادن؛ واگذاشتن: ◻︎ چو گرگ ستمگر به دامت فتد / هلیدن نباشد ز رای و خرد (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۷۹).