کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت، شبهجمله) [قدیمی] hoš برای متوقف ساختن چاروا تلفظ میکند.
-
هش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ هوش] [قدیمی] hoš = هوش۱〈 هش داشتن: (مصدر لازم) [قدیمی] هوشیار بودن: ◻︎ هش دار که گر وسوسۀ نفس کنی گوش / آدمصفت از روضۀ رضوان بهدر آیی (حافظ: ۱/۴۸۵).
-
جستوجو در متن
-
آدمی کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] ‹آدمکش› [قدیمی] 'ādamikoš ۱. آنکه مردم را بکشد؛ قاتل؛ آدمکش: ◻︎ میباش طبیب عیسوی هُش / اما نه طبیب آدمیکش (نظامی۳: ۳۷۷).۲. [مجاز] بیرحم.
-
خام سوز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xāmsuz ویژگی چیزی که از حرارت زیاد ظاهرش سوخته و باطنش خام باشد(گوشت): ◻︎ دل را ز درد و داغ بهتدریج پخته کن / هش دار، خامسوز نسازی کباب را (صائب: لغتنامه: خامسوز).
-
زاوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] zāvoš ۱. از خدایان یونانیان قدیم؛ زئوس.۲. ‹زاووش، زواش، زوش› (نجوم) [قدیمی] = مشتری: ◻︎ فلک سادسست زاوش را / که دهندهست دانش و هش را (سنائی۱: ۶۹۹).
-
که
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [پهلوی: kē] ke ۱. ضمیر پرسشی که دربارۀ افراد به کار میرود؛ چه کسی؟؛ کدام فرد؟: ◻︎ که را جاودان ماندن امیّد ماند / چو کس را نبینی که جاوید ماند؟ (سعدی۱: ۵۶).۲. شخصی که (در ترکیب با «آن»، «این»، «هر»، و ضمایر شخصی): ◻︎ وآنکه در بحر قُلزُم است غ...