کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزینه نگهداری و تعمیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گاراژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: garage] gārāž ۱. محوطۀ معمولاً سرپوشیدهای واقع در ساختمان که به نگهداری اتومبیلها اختصاص دارد؛ پارکینگ.۲. محلی که در آن اتومبیلها را تعمیر میکنند؛ تعمیرگاه.۳. مؤسسۀ حملونقل بار و مسافر.
-
شهرسازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šahrsāzi ساختن شهر؛ تعمیر و ایجاد خیابانها، کوچهها، و ساختمانهای عمومی.
-
گاودار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) gāvdār کسی که گاو نگهداری کند و گاو پرورش بدهد.
-
وفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وفاء] vafā بهجا آوردن عهد و پیمان؛ نگهداری عهدوپیمان؛ پایداری در دوستی.
-
دارالتادیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] dārotta'dib جایی که کودکان تبهکار را نگهداری و تربیت کنند.
-
دارالعجزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دارالعجزَة] [منسوخ] dārol'ajaze جای نگهداری عاجزان و بینوایان؛ نوانخانه.
-
سگبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] sagbān کسی که سگها را نگهداری و تربیت میکند؛ نگهبان سگ.
-
آلبوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: album] 'ālbom ۱. دفتری با جلد مقوایی کلفت و برگهای ضخیم چسبدار با جیبهای پلاستیکی برای نگهداری مجموعههای عکس، تمبر و غیره.۲. مجموعهای که در آن این دفترها یا اشیا نگهداری میشود.۳. مجموعۀ آهنگها و ترانههای یک خواننده در یک ...
-
صافکاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sāfkāri ۱. صاف کردن چینوچروک پارچه یا ناهمواری چیزی.۲. هموار و تعمیر کردن قسمتهای مختلف بدنۀ اتومبیل.
-
سپرسازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) separsāzi ۱. شغل و عمل سپرساز.۲. (اسم) جایی که سپرهای اتومبیل را تعمیر کنند.
-
سردخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sardxāne محلی دربسته و سرپوشیده با دمای پایین و ثابت برای نگهداری گوشت، میوه و سایر چیزهای فاسدشدنی.
-
بارخانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bārxāne ۱. خیمه، چادر و لوازمی که در سفر با خود میبرند.۲. انبار و جای نگهداری کالاها.
-
دام پروری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) dāmparvari ۱. شغل و عمل دامپرور.۲. نگهداری و پرورش حیوانات اهلی.۳. (اسم) محل پرورش حیوانات اهلی.
-
کاشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر، بن ماضیِ کاشتن) (کشاورزی) kāšt کاشتن؛ کشتوزرع.〈 کاشتوداشت: (کشاورزی) کاشتن و نگهداری کردن.
-
گالن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: gallon] gāl[l]on ۱. ظرفی پلاستیکی برای نگهداری مایعاتی چون آب و بنزین.۱. واحد اندازهگیری حجم مایعات.