کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هریکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زادسرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ آزادسرو] [قدیمی] zādsarv سرو آزاد: ◻︎ هریکی با قامتی چون زادسرو / هریکی با چهرهای چون ارغوان (فرخی: ۲۶۲).
-
استوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹ستوده› [قدیمی] 'ostude ۱. مدحشده؛ ستایششده.۲. پسندیده: ◻︎ هریکی از دیگری استودهتر / در سخا و در وغا و کرّوفر (مولوی۱: ۱۰۶۴).
-
خوازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xāze نوعی چوببست برای چراغانی و آذینبندی؛ طاق نصرت: ◻︎ منظر او بلند چون خوازه / هریکی زو به زینتی تازه (عنصری: ۳۶۹).
-
آگین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āgin ۱. پشم، پنبه، پَر، و امثال آن که درون تشک، بالش، و لحاف را با آنها پر میکنند: ◻︎ بهر آ گینِِ چاربالش اوست / هر پَری کاین کبوتر افشاندهست (خاقانی: ۸۲).۲. (بن مضارعِ آگنیدن) = آگنیدن۳. پُر؛ انباشته؛ آلوده (در ترکیب با کلمۀ دی...
-
خایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: hāyīk] xāye ۱. (زیستشناسی) تخم انسان یا حیوان نر؛ بیضه.۲. (زیستشناسی) [قدیمی] تخم پرندگان: ◻︎ چنین گفت مر جغد را باز نر / چو بر خایه بنشست و گسترد پر (فردوسی: ۱/۱۹۳).۳. [قدیمی] هرچه به شکل تخممرغ باشد: ◻︎ ز زر خایهٴ ریخته صدهزار / اب...