کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرمز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرمز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: oharmazd] ‹هرمزد، ارمزد، اورمزد› [قدیمی] hormoz ۱. = اهورامزدا۲. (نجوم) سیارۀ مشتری.۳. روز اول از هرماه خورشیدی.۴. روز پنجشنبه. Δ گفتهاند آن روز به ستارۀ مشتری تعلق دارد.
-
جستوجو در متن
-
مشتری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] moštari ۱. خریدار؛ کسی که چیزی میخرد.۲. (اسم) (نجوم) پنجمین و بزرگترین سیارۀ منظومۀ شمسی؛ برجیس؛ هرمز؛ ژوپیتر.
-
کنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ke(a)nj زبان کوچک که بیخ حلق قرار دارد؛ ملازه: ◻︎ همی تا دایه کنج و کام کردش / پدر فرزانه هرمز نام کردش (نزاری: لغتنامه: کنج).