کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرزهنگاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هرزه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: harzak] harze ۱. کسی که خلاف ارزشهای اجتماعی عمل میکند؛ بیبندوبار.۲. گیاهی که در میان گیاهان مفید میروید و به آنها آسیب میزند.۳. زشت؛ رکیک.۴. (اسم) [قدیمی] یاوه.۵. [قدیمی] بیکاره.۶. (قید) [قدیمی] بیهوده.
-
نگاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) negāri ۱. چراغ شیرهکشی؛ اسبابی که با آن شیرۀ تریاک را تدخین میکنند.۲. (اسم، صفت نسبی، منسوب به نگار) بخش دوم معدۀ نشخوارکنندگان که روی آن نقشونگارهای مسدسشکل است.
-
هرزه خا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹هرزهخای› [قدیمی] harzexā یاوهگو؛ بیهودهگو.
-
هرزه خند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] harzexand آنکه بیهوده و بیسبب بخندد.
-
هرزه خوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹هرزهخور› [قدیمی] harzexār آنکه وقت و بیوقت هرجور خوردنیای بخورد.
-
هرزه درای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی، اسم) ‹هرزهدرا› [قدیمی] harzedarāy یاوهگوی؛ بیهودهگوی؛ هرزهخای.
-
هرزه کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] harzekār کسی که کارهای بیهوده بکند.
-
هرزه گرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) harzegard کسی که بیهوده به همهجا میرود؛ آواره؛ ولگرد.
-
هرزه گو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹هرزهگوی› harzegu بیهودهگوی؛ یاوهگو.
-
هرزه لاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] harzelāf بیهودهگو؛ یاوهگو.
-
هرزه لای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] harzelāy یاوهگو؛ بیهودهگو.
-
هرزه مرس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] harzemaras سگ بیقلاده که هرجا میخواهد برود؛ سگ ولگرد.
-
آب نگاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (جغرافیا) 'ābnegāri علمی که دربارۀ آبهای سطح زمین و وضع و مقدار و چگونگی آنها و جریان آب رودخانهها و دریاچهها و دریاها بحث میکند.
-
انگشت نگاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'angoštnegāri ضبط اثر خطهای سر انگشتان بهویژه انگشت اشاره برای شناسایی یا امضا.