کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هراسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هراسان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) harāsān ۱. ترسان.۲. (قید) بیمناک؛ در حال ترسوبیم.
-
جستوجو در متن
-
متحاشی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motahāši هراسان.
-
متحذر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] motahazzer هراسان؛ بیمناک.
-
متنافر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: متَنافر] [قدیمی] mote(a)nāfer ۱. هراسان و گریزان.۲. آنچه شنیدن آن مطبوع نباشد؛ ناخوشایند؛ ناخوشآهنگ.
-
سراسیمه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹آسیمهسر› [مجاز] sarāsime ۱. هراسان.۲. سرگردان؛ آشفته و سرگشته؛ شوریدهحال؛ پریشانحواس.
-
شمان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] šamān ۱. هراسان.۲. آشفته و پریشان: ◻︎ ازآن ملک را نظام و زاین عهد را بقا / وزآن دوستان به فخر و زاین دشمنان شمان (عنصری: ۳۴۴).