کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هاضمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هاضمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: هاضمَة] (زیستشناسی) hāzeme = هاضم
-
جستوجو در متن
-
منیزی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: magnesie] ‹مانیزی› (طب قدیم) manyazi دارویی طبی که برای رفع سوء هاضمه به کار میرود؛ تباشیر فرنگی.
-
پکتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pectine] pektin مادهای لعابی که در میوههای رسیده بهخصوص در پوست سیب، نارنج، و ازگیل وجود دارد و باعث تقویت جهاز هاضمه، روانی مزاج و افزایش قابلیت انعقاد خون میشود.
-
خارشتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خاراشتر، خارشتری› (زیستشناسی) xāršotor گیاهی خاردار با گلهای خوشهای سرخ یا سفید، برگهای کرکدار، تیغهای نوکتیز، و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماریهای جهاز هاضمه، سرطان، و طاعون به کار میرفت؛ اشترگیا؛ راویز؛ کستیمه؛ کسیمه.
-
ناگوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ناگوارا، ناگوارد، ناگورد› nāgovār ۱. [مجاز] نامطبوع؛ ناخوشایند: حوادث ناگوار.۲. بدمزه.۳. خوراکی که در معده هضم نشود.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] امتلا؛ سوء هاضمه؛ تخمه.
-
تره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: tarak] (زیستشناسی) tare گیاهی دوساله با برگهای دراز و تاخورده. فاقد ساقه است و جزء سبزیهای خوردنی بهصورت خام مصرف میشود. در پختن خوراکهای سبزیدار نیز به کار میرود. ویتامین B و C و آهن دارد. ملین است و دستگاه هاضمه را تقویت میک...
-
جهاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] jahāz ۱. =جهیزیه۲. اعضایی که با هم در بدن عمل معینی را انجام میدهند: جهاز تنفس، جهاز هضم.۳. کشتی؛ سفینه.۴. سازوبرگ؛ اسباب و لوازم.〈 جهاز تنفس: (زیستشناسی) مجموع اعضایی که عمل تنفس را انجام میدهند، از قبیل بینی، دهان، گلو، نای، و ...