کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هاتفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اشترک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ اشتر] ‹شترک› [قدیمی] 'oštorak ۱. شتر کوچک؛ شتربچه.۲. خیزآب؛ موج دریا: ◻︎ روان شد سپاه پرآشوب سیل / در آن اشترک اشتران خیلخیل (هاتفی: لغتنامه: اشترک).
-
شپاشاپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹شپشاب، شپشپ› šapāšāp صدای برخورد پیاپی چیزی به چیز دیگر، مخصوصاً برخورد تیر با جایی: ◻︎ برآمد ز ناورد برنا و پیر / شپاشاپ پیکان فشافاش تیر (هاتفی: مجمعالفرس: شپاشاپ).
-
ارش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آرش، رش › (ریاضی) [قدیمی] 'araš واحد اندازهگیری طول، تقریباً برابر با نیم متر که بر مبنای فاصلۀ سر انگشتِ میانۀ دست تا آرنج اندازهگیری میشد؛ ذراع: ◻︎ به کف ماروش نیزهٴ دهارش / ز خون عدو یافته پرورش (هاتفی: مجمعالفرس: ارش).