کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیک سرانجامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیک نیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: pique-nique] piknik گردش دستهجمعی در خارج از شهر.
-
نیک اختر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] nik[']axtar نیکبخت؛ خوشبخت؛ خوشطالع؛ بختیار.
-
نیک انجام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nik[']anjām کسیکه آخر و عاقبت کارش خوب باشد؛ خوشعاقبت.
-
نیک اندیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) nik[']andiš خیرخواه.
-
نیک بخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) nikbaxt نیکوبخت، نکوبخت؛ خوشبخت؛ سعادتمند.
-
نیک پی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] nikpey = خوشقدم
-
نیک خو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکخوی› nikxu خوشخو؛ خوشاخلاق.
-
نیک خواه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹نیکوخواه، نکوخواه› nikxāh کسی که خوبی و خوشی دیگری را بخواهد: ◻︎ نیکخواهان دهند پند ولیک / نیکبختان بُوَند پندپذیر (؟: کلیلهودمنه: ١١٢).
-
نیک دل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹نیکودل› [قدیمی، مجاز] nikdel خوشقلب؛ خوشفطرت.
-
نیک رای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکورای› [قدیمی] nikrāy نیکاندیشه؛ آنکه رای و تدبیر نیکو دارد.
-
نیک رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹نیکورو› [قدیمی] nikro[w] نیکرونده؛ خوشرو؛ خوشراه.
-
نیک رو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکروی، نیکوروی› [قدیمی] nikru زیبارو؛ خوشرو.
-
نیک روز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکوروز› [قدیمی، مجاز] nikruz خوشبخت؛ سعادتمند.
-
نیک روش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nikraveš آنکه رفتار و کردار نیکو دارد؛ نیکوروش؛ خوشرفتار.
-
نیک سرشت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیکوسرشت› nikserešt خوشذات؛ خوشفطرت.