کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکجو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حقیقت جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹حقیقتجوی› haqiqatju کسی که در پی کشف حقیقت است؛ جویای حقیقت.
-
جهان جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹جهانجوی› [قدیمی] jahānju ۱. جوینده و طالب جهان.۲. [مجاز] پادشاه بزرگ و کشورگشا.
-
دیهیم جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [یونانی. فارسی] ‹دیهیمجوی› [قدیمی] deyhimju جویندۀ دیهیم؛ آنکه در طلب تاج و تخت پادشاهی است.
-
فتنه جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹فتنهجوی› fetneju ۱. آشوبطلب.۲. [مجاز] زیبا و دلفریب.۳. [قدیمی، مجاز] جنگجو؛ سپاهی؛ لشکری: ◻︎ آمد از دهگان سبکپایی که یک جا آمدند / از سوار و از پیاده فتنهجویی دههزار (مسعود سعد: ۱۶۲).
-
عیب جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹عیبجوی› 'eybju عیبجوینده؛ جویندۀ عیب دیگران؛ کسی که عیبها و بدیهای دیگران را تفحص میکند و آشکار میسازد.
-
پرخاش جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹پرخاشجوی› [قدیمی] parxāšju جنگجو؛ ستیزهجو؛ جنگاور: ◻︎ به کشتیّ و نخچیر و آماج و گوی / دلاور شود مرد پرخاشجوی (سعدی۱: ۷۵).
-
پی جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹پیجوی› peyju جویندۀ رد و اثر چیزی.〈 پیجوی کسی (چیزی) شدن: در جستجوی کسی یا چیزی برآمدن.
-
جاه جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] ‹جاهجوی› [قدیمی] jāhju =جاهطلب: ◻︎ بر زمین زن صحبت این زاهدان جاهجوی / مشتریصورت ولی مریخسیرت در نهان (خاقانی: ۳۲۷).
-
حادثه جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹حادثهجوی› hādeseju آنکه دائم در پی وقایع و حوادث تازه است و از آنها باک ندارد.
-
راه جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹راهجوی› [قدیمی] rāhju جویندۀ راه.
-
رخنه جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹رخنهجوی› [قدیمی، مجاز] rexneju ۱. ویژگی کسی که میتواند در امری دشوار راه گریزی پیدا کند؛ چارهجو؛ چارهگر.۲.رخنهکننده و فسادانگیز.
-
رزم جو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) razmju رزمجونده؛ رزمخواه؛ جنگجو.
-
ستیزه جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹ستیزهجوی› setizeju ۱. جنگجو.۲. سرکش.۳. ناسازگار.۴. لجوج.
-
عربده جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] ‹عربدهجوی› [قدیمی] 'arbadeju ۱. ستیزهجو؛ جنگجو.۲. آشوبطلب؛ آنکه نعره و فریاد میزند و آشوب برپا میکند.
-
صرفه جو
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹صرفهجوی› sarfeju صرفهجوینده؛ کسی که در خرج کردن پول یا مصرف کردن چیزی اندازه نگاه دارد؛ مقتصد.