کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیم تنه یا ژیلت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیم بالان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) nimbālān تیرهای از حشرات که دو بال جلوی آنها بالهای عقبی را تا نیمه میپوشانند.
-
نیم بسمل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. مٲخوذ از عربی] [قدیمی] nimbesmel ویژگی حیوانی که تازه ذبح شده و در حال جان دادن است.
-
نیم تاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] nimtāj تاج کوچک مرصع؛ جقه.
-
نیم تخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nimtaxt = نیمکت
-
نیم ترک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nimtark ۱. کلاهخود.۲. خیمۀ کوچک.
-
نیم جان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹نیمهجان› nimjān ۱. [مجاز] بیرمق.۲. (صفت) [قدیمی] = نیمبسمل
-
نیم چرخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nimčarx نوعی کمان تیراندازی.
-
نیم چکمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] nimčakme چکمۀ کوتاه.
-
نیم چند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] nimčand برابر نصف؛ به اندازۀ نصف.
-
نیم خورده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) ‹نیمخورد› nimxorde خوراکی که از پیش دیگری زیاد آمده باشد؛ غذای پسمانده.
-
نیم دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [عامیانه] nimdār لباسی که مدتی بر تن کرده باشند؛ کارکرده.
-
نیم دایره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] (ریاضی) nimdāyere منحنی معادل نصف محیط دایره؛ نصف دایره.
-
نیم دست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nimdast ۱. تخت؛ مسند: ◻︎ دست آفت بدو چگونه رسد / تا در او نیمدست دستور است (انوری: ۶۷).۲. [قدیمی] نیمکت.
-
نیم راه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نیمهراه› [قدیمی] nimrāh وسط راه؛ میانۀ راه.
-
نیم رو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نیمروی› nimru ۱. نیمرخ؛ یک طرف صورت؛ یک سمت چهره: ◻︎ نیمرو خاکین چو بوسم پای تو / بر سر از تو تاج تمکین آورم (خاقانی: ۶۴۴).۲. غذایی که از سرخکردن تخم پرندگان، بهویژه مرغ خانگی در روغن تهیه میشود، بهصورتی که سفیدۀ آن ببندد.