کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمه راه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
منتصف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] montasaf ۱. نیمه و وسط چیزی.۲. نیمۀ راه.
-
غوشا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غوشای، غوش› [قدیمی] qušā ۱. سرگین خشکشدۀ گاو، گوسفند، و مانند آنها: ◻︎ یکی ز راه همی زر برندارد و سیم / یکی ز دشت به نیمه همی چِنَد غوشای (طیان: شاعران بیدیوان: ۳۲۰).۲. خوشۀ خشکشدۀ جو یا گندم.