کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمهداسیشکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: nīmak] nime ۱. نیم؛ نصف چیزی.۲. نصف آجر یا خشت.
-
شکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (ادبی) šakl ۱. در عروض، اجتماع خبن و کف، چنانکه از مستفعلن حرف دوم و هفتم را ساقط کنند و متفعل بماند و مفاعل به جایش بیاورند.۲. (اسم مصدر) قرار دادن اعراب و حرکت در کلمات.
-
شکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَشکال] še(a)kl ۱. مثل؛ مانند؛ شبیه؛ نظیر.۲. صورت کسی یا چیزی؛ چهره؛ صورت.۳. حالت؛ وضع.
-
شکل پذیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] še(a)klpazir شکلپذیرنده؛ ویژگی آنچه به هر شکلی درآید.
-
هم شکل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. عربی] hamše(a)kl آنکه در شکل و صورت شبیه دیگری است؛ مشابه؛ مانند هم.