کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) neyestān جایی که نی فراوان روییده باشد؛ نیزار.
-
جستوجو در متن
-
نالستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nālestān نیستان؛ نیزار.
-
نیزار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) neyzār جایی که نی فراوان روییده باشد؛ نیستان.
-
قصبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قصباء] [قدیمی] qasbā ۱. نیزار؛ نیستان.۲. دستۀ نی.
-
غابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غابَة، جمع: غابّ و غابات] [قدیمی] qābe ۱. بیشه؛ نیستان؛ نیزار.۲. گروه مردم.۳. نیزۀ دراز.
-
غریف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qarif ۱. نیستان؛ نیزار؛ بیشه.۲. درخت انبوه و درهم.
-
بیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vīšak] biše ۱. نیستان؛ نیزار.۲. جنگل کوچک.۳. جای پردرخت.۴. (موسیقی) نوعی ساز بادی از خانوادۀ نی.
-
وغیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] vaqiš ۱. انبوه؛ فراوان؛ بسیار: ◻︎ معذورم دارند که اندوه وغیش است / واندوه وغیش من ازآن جعد وغیش است (رودکی: ۵۲۱).۲. (اسم) بیشه.۳. (اسم) نیستان.
-
ستان
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) [e]stān ۱. جای فراوانی چیزی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): باغستان، تاکستان، خارستان، ریگستان، سروستان، سنبلستان، گلستان، گورستان، نخلستان، نیستان.۲. با نامهای اقوم و طوایف ترکیب میشود: ارمنستان، افغانستان، انگلستان، بلوچستان، تاجیکستان، ترکستان،...