کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: nai] ney ۱. (زیستشناسی) گیاهی با شاخههای راست، بلند، توخالی، و بندبند که در زمینهای مرطوب و باتلاقی میروید و برای پوشاندن سقف خانه و بافتن بوریا به کار میرود؛ نای؛ نال؛ نا.۲. (موسیقی) ساز بادی از ساقۀ گیاه نی یا چوب باریک و توخالی...
-
نی
فرهنگ فارسی عمید
(قید، حرف) [قدیمی] ni(ey) ۱. حرف نفی؛ نه؛ نا.۲. (شبه جمله) نیست؛ نبود.
-
واژههای مشابه
-
نی نی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nini ۱. عروسک.۲. بچۀ کوچک.
-
نی نی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] nini مردمک چشم.
-
قره نی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی. فارسی] (موسیقی) qareney = کلارینت
-
نی انبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) ney[']ambān نوعی نی که به انبان پرباد متصل است و با فشاری که به انبان وارد میکند نواخته میشود؛ نایمشکک؛ خیکنای.
-
نی پیچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) neypič نوعی نی انعطافپذیر قلیان که از تیماج یا پارچه و مفتول ساخته میشود و از نیهای چوبی درازتر است.
-
نی شکر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. سنسکریت] (زیستشناسی) neyše(a)kar نوعی نی با برگهای دراز، گلهای سرخ کمرنگ، و ساقههای بلند که در آن مغزی وجود دارد که دارای مادۀ قند است و از آن قند و شکر درست میکنند.
-
نی لبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) neylabak نوعی نی کوچک.
-
جستوجو در متن
-
نیی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به نی) [قدیمی] neyi آنچه از نی ساخته شده باشد؛ ساختهشده از نی.
-
نیسان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) neysān نیمانند؛ شبیه نی.
-
نایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به نای، اسم) (موسیقی) [قدیمی] nāyi نایزن؛ نیزن؛ نینواز.
-
توتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tutak ۱. (موسیقی) قسمی نی که چوپانان مینوازند؛ نیتوتک؛ نیلبک.۲. نوعی نان کوچک قندی.