کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نگاه دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
نگاهدار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] negāhdār = نگهدار
-
جستوجو در متن
-
نفاغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nefāq قدحی که با آن شراب بخورند: ◻︎ دل شاد دار و پند کسائی نگاه دار / یک چشم زو جدا مشو از رطل و از نفاغ (کسائی: مجمعالفرس: نفاغ).
-
تحویل دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] tahvildār ۱. کسی که پول یا چیز دیگر به او تحویل داده شود که نزد خود نگاه دارد و موقع لزوم تحویل بدهد.۲. (بانکداری) مٲمور دریافت و پرداخت پول در بانکها و مؤسسات مالی.