کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکوه
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ نکوهیدن) [قدیمی] nekuh ۱. = نکوهیدن۲. نکوهنده؛ سرزنشکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بخیلنکوه، گیتینکوه.
-
جستوجو در متن
-
نکوهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] nekuhidan سرزنش کردن؛ زشت گفتن؛ ملامت کردن؛ مذمت کردن: ◻︎ به نکوهش مکن درونها ریش / خویشتن را نکوه از همه بیش (کسائی: ۶۳).