کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نُک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مخففِ اینک] [قدیمی] nak = اینک
-
نک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) nok = نوک
-
واژههای همآوا
-
نک
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مخففِ اینک] [قدیمی] nak = اینک
-
نک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) nok = نوک
-
جستوجو در متن
-
سرانگشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sar[']angošt نکانگشت؛ نوک انگشت.
-
لوسانه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] lusāne متملقانه؛ از روی فریبکاری: ◻︎ اجل چون دام کرده گیر پوشیده به خاک اندر / صیاد از دور نک دانه برهنه کرده لوسانه (کسائی: لغت فرس: لوسانه).
-
تان
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیرِ متصلِ دومشخصِ جمع) [']etān, tān ۱. از آنِ شما؛ مال شما؛ متعلق به شما: ◻︎ نک جهانتان نیست شکل هست ذات / وآن جهانتان هست شکل بیثبات (مولوی: لغتنامه: تان).۲. شما را: میبَرمتان.۳. به شما: کتکتان زد؟