کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَکَصَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
نکث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ عهد] [قدیمی] naks شکستن پیمان؛ برهم زدن بیع یا پیمان.
-
نکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] naks ۱. سرنگون کردن؛ نگونسار کردن؛ برگرداندن و سرازیر کردن چیزی.۲. سر خود را از خواری به زیر افکندن.۳. عود کردن مرض.
-
نکس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] noks بازگشت بیماری.