کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَقْصٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نقص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] naqs ۱. عیب.۲. کمی؛ کاستی.
-
واژههای همآوا
-
نقص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] naqs ۱. عیب.۲. کمی؛ کاستی.
-
جستوجو در متن
-
عیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: عیوب] 'eyb نقیصه؛ نقص؛ بدی.
-
بی عیب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bi'eyb بینقص؛ بیآفت؛ بیضرر.
-
صحیح
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sahih ۱. تندرست؛ سالم.۲. [مجاز] بیعیبونقص؛ درست؛ فاقد اشتباه.
-
ایراد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'irād ۱. وارد ساختن.۲. چیزی بر کسی وارد کردن.۳. بیان کردن.۴. بهانه؛ خردهگیری.۵. عیب؛ نقص.
-
آنوریسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: anévrisme] ‹انوریسما› (پزشکی) 'ānevrism, 'ānurism حفرۀ کوچکی که از گشاد شدن موضعی در یکی از شریانهای بدن، به دلیل ضعف یا نقص جدار آن حاصل میشود.
-
آسیب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āsib ۱. هر عیب، نقص، یا جراحت که به سبب عاملی مانند ضربه ایجاد میشود؛ صدمه.۲. تماس؛ سایش.
-
بدسگال
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) badsegāl بداندیش؛ بدخواه: ◻︎ تو نیکوروش باش تا بدسگال / نیابد به نقص تو گفتن مجال (سعدی۱: ۱۳۳).
-
فضل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: فضول] fazl ۱. [مقابلِ نقص] کمال؛ دانش؛ علم.۲. برتری.۳. بخشش؛ احسان؛ نیکویی.۴. [قدیمی] افزونی.
-
شتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] šatar ۱. بریدگی.۲. برگشتگی پلک چشم.۳. (اسم) عیب و نقص.۴. (ادبی) = اَشتر
-
سبحان اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] sobhānallāh ۱. پاک و منزه است خداوند؛ دوری و پاکی است مر خدای را (از زن و فرزند و عیب و نقص).۲. در مقام تعجب گفته میشود.
-
اشکال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'eškāl ۱. پوشیده شدن کار و مشتبه گردیدن آن؛ دشواری؛ سختی و پیچیدگی کاری یا امری.۲. (اسم) مسئله.۳. (اسم) عیب؛ نقص.