کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نؤی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نوی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) nov(')i نو بودن؛ تازگی.
-
نوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) novi = نبیno(e)bi
-
جستوجو در متن
-
آمیغدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹آمیغیدن› [قدیمی] 'āmiqdan آمیختن؛ آمیزیدن؛ در هم کردن؛ مخلوط کردن: ◻︎ میامیغ با راستی کجروی / کهنچیز باشد پدید از نوی (فردوسی: لغتنامه: آمیغدن).
-
کنش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: kunišn] ‹کنشت، کنشن، کنیش› koneš کردار؛ کار: ◻︎ به گفتار گرسیوز بدکنشت / بهنوی درختی ز کینه بکشت (فردوسی۲: ۶۶۴).